خانم دکتری که برای ازدواج دخترعاشق با پسرش تلاش زیادی کرده و متحمل هزینههای زیادی شده بود، شش سال بعد از این وصلت، همراه عروساش راهی دادگاه شد تا این بار به جدایی آنها کمک کند.
زن سالمند که در میان مراجعان مجتمع قضایی ونک روی نیمکت راهرو نشسته بود، دست زن جوانی را در دست داشت که هنوز وارد 23 سالگی نشده بود.اما حالا با وکالت طلاقی که از شوهرش داشت به دادگاه آمده بود تا به زندگی مشترکشان پایان دهد. با این حال مادرشوهر پزشکاش او را همراهی میکرد.
با شلوغ شدن راهروی منتهی به شعبه 264 دادگاه خانواده، زن جوان از روی نیمکت بلند شد تا زن میانسالی بتواندبه جایش بنشیند. برای همین زن غریبه ضمن تشکر به خانم دکتر گفت: «چه دختر خوبی دارید!» و زن سالخورده جواب داد:«عروسم هستند. آمدیم برای طلاق توافقی.» با شنیدن این حرف به آنها نزدیک ترشده وکنارشان نشستم.بعد هم ازآنها خواستم ماجرا را برایم تعریف کنند.خانم دکترهم با خوشرویی لب به سخن گشود و گفت: ...
شرح ماجرا
- ۰ نظر
- ۱۸ تیر ۹۶ ، ۱۰:۱۸
- ۶۰ نمایش