راز تلخ لیلا که در زیر تشک تخت پنهان بود!
جمعه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۱۳ ب.ظ
رکنا/
همیشه چیزهایی را میخواستم که برای من نبود. با تمام وجود از دیدن اسباببازی دوستانم لذت میبردم و از وسایل خودم بدم میآمد. البته وقتی به بابام میگفتم فلان چیز را میخواهم بدون معطلی برایم میخرید ولی باز هم به اندازه وسیلهای که دست دوستم میدیدم من را خوشحال نمیکرد
وقتی به دیگران میگفتم وسایلشان را دوست دارم سریع به من میدادند. سنم کم بود ولی یاد گرفته بودم که چطوری از چیزی تعریف کنم تا سریع آن وسیله را تصاحب کنم. دیگر برایم عادت شده بود. چیزی را که میخواستم اینجوری به دستش میآوردم. البته گاهی اوقات هم میشد که وسیله مورد نظرم را به من نمیدادند. از اون به بعد صاحب وسیله میشد بدترین آدم توی دنیا برای من.
مامان و بابام کمکم ...ادامه خبر
- ۹۵/۱۲/۲۰
- ۴۶ نمایش