وقتی از رفتار زشت پسر عمویم به پسر خاله ام گفتم او همان بلا را سرم آورد
چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۴۸ ب.ظ
من چوب غفلت و سهل انگاری پدر و مادرم را می خورم. آن ها زمانی که دختر خردسالی بودم مرا تنها در خانه رها می کردند و از پسردایی ام می خواستند مواظب من باشد، اما … .
دختر ۱۳ساله در حالی که به شدت اشک می ریخت و در میان های های گریه هایش عنوان می کرد، هیچ گاه به همسرم خیانت نکرده ام اما او حق دارد به من مظنون باشد، به تشریح روز سیاه زندگی اش پرداخت و با بیان این که هنوز از یادآوری تلخ ترین روز زندگی ام شرم دارم، به کارشناس اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: پدرم کارگر زحمتکشی است که برای به دست آوردن روزی حلال تلاش می کند. با این وجود، مادرم که زنی خانه دار بود گاهی برای گفت وگو با همسایگان، از خانه خارج می شد و من در خانه تنها می ماندم.
دختر نوجوان که سعی می کرد لرزش عجیب دستانش را از دید مشاور کلانتری پنهان کند، ادامه داد: آن روزها من شش سال بیشتر نداشتم و گاهی اوقات پسردایی ام به منزل ما رفت و آمد می کرد. او نوجوان بود ولی مادرم هیچ وقت به تنها ماندن ما در کنار یکدیگر اهمیت نمی داد. او طبق معمول برای خرید مایحتاج زندگی و یا گفت و گو با همسایگان و گاهی هم شرکت در مجالس زنانه، از خانه خارج می شد و مرا با پسردایی ام تنها می گذاشت. در یکی از همین روزها، ....شرح خبر
- ۹۵/۱۲/۲۵
- ۵۲ نمایش