شوهرم زنان غریبه را به خانه میاورد و از من میخواست از آنان به عنوان مهمان پذیرایی کنم
جام نیوز/
من فقط به خاطر حفظ غرور و لجبازی با خانواده همسر مرحومم اشتباهات بزرگی را در زندگی مرتکب شدم به طوری که زمانی به خودم آمدم که دیگر آبرو و حیثیتم بر باد رفته و نمی توانم حتی به چشمان پسر نوجوانم نگاه کنم و...
زن
جوان در حالی که دستبندهای آهنین قانون بر دستانش حلقه شده بود در تشریح
ماجرای زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: هنوز خوب و بد
را به درستی تشخیص نمی دادم که به اصرار پدر و مادرم ازدواج کردم. مادرم می
گفت این جا شهر کوچکی است و برخی از مردم پشت سر ما حرف های نامربوطی می
زنند. اگر در این سن و سال ازدواج نکنی وصله هایی مانند «دختر ترشیده»،
«پیر دختر» و... را به تو می چسبانند.
این گونه بود که به اجبار با «مهرداد» ازدواج کردم در حالی که هیچ علاقه ای به او نداشتم. هنوز چند ماه بیشتر از مراسم ازدواجمان نگذشته بود که فهمیدم باردار هستم این در حالی بود که آزمایش های پزشکی نشان داد که همسرم به بیماری صعب العلاج سرطان مبتلا شده است. اگر چه مهرداد همسر ایده آل من نبود اما با این وجود مردی خوش قلب و مهربان بود به همین خاطر هم سعی می کردم رضایت او را در زندگی جلب کنم به طوری که در طول چند سال بیماری، به تنهایی مراقبت و پرستاری از او را به عهده گرفتم.
پسرم وارد دهمین سال زندگی اش شده بود که مهرداد دار فانی را وداع گفت اما خانواده همسرم...
- ۹۶/۰۱/۰۲
- ۴۸ نمایش