کلیشهها در فیلم آذر
چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۲۷ ب.ظ
به گزارش خبر فوری به نقل از گُلوَنی، اولین فیلم محمد حمزهای رگههای زنانه دارد و هدفش بوجود آوردن یک قهرمان است. قهرمانی که با تمام مشکلات میجنگد ولی در نهایت به سادگی میرود. انگار نویسنده درک درستی از شخصیتهایش ندارد و بزرگترین نکتهای که به فیلم آسیب زده است، همین ضعف شخصیتهاست و بزرگترین مشکل نیز از شخصیت اصلی یعنی آذر (نیکی کریمی) شروع میشود.قهرمان داستان (که البته پرورش آن کامل نشده) با تمام مشکلات میجنگد و از هزار نفر حرف میخورد و باز هم کنار شوهرش میایستد اما در نهایت با درخواستی که شوهرش از او میکند، میگذارد و میرود. به همین راحتی. این میزان از پارادوکس در یک شخصیت غیر قابل باور است و دقیقا در دقایق آخر فیلم، بزرگترین ضربه را به فیلم میزند. همه چیز انگار در این یک ساعت و نیم فیلم شکل میگیرد و گذشته و آیندهای وجود ندارد. دلیل نفرت عموی امیر (فرید سجاد حسینی) از آذر چه بود؟ هیچ چیز مشخصی برای این مسئله وجود ندارد. شاید دروغی که امیر (حمید رضا آذرنگ) به او گفته تنفری نسبت به آذر در او ایجاد کند، اما قبل از آن چه؟ چون فقط موتورسواری میکند و کار میکند تا این میزان از او تنفر دارد؟
ادامه خبر
- ۹۶/۱۰/۲۰
- ۱۰۶ نمایش